دیداری مجدد ( شاید پسر )
سلام قند عسلم
دیروز به خاطر درد کمی که زیر دلم داشتم خیلی ترسیده بودم که نکنه به تو آسیبی رسیده باشه -
با اینکه هنوز دو هفته مونده بود برای وقت دکترم ولی برای اینکه خیالم راحت باشه رفتم پیش خانم دکتر .... توی راه همش ناراحت بودم که نکنه به خاطر کارایی که روز جمعه تو خونه انجام دادم به تو آسیبی رسیده باشه
خانم دکتر برام سونو نوشت و منم همون موقع رفتم انجام دادم- بعد از مدتی که تو انتظار بودم برای انجام سونو ولی بالاخره نوبت من شد ...
وای .......دیدمت که چقدر تو این مدت بزرگ شدی - خدا رو شکرت ......
بعد از اینکه خیالم از سلامتت راحت شد از دکتر اونجا از جنسیتت پرسیدم ....
دکتر گفت : یه چیزی بین پاهاش دیدم ، به احتمال زیاد پسره
وووی ........ نمی دونی که چه حسی قشنگی بود که می دیدم هم سالمی (خدارو صد هزار مرتبه شکر ) و هم اینکه داشتی دست و پاهات تکون می دادی برام
سونو رو بردم پیش خانم دکتر - اونم گفت که همه چیز خوبه ولی باید بیشتر مراقبت باشم و کارهای سنگین نکنم - تو چند روز آینده به امید خدا می ریم تو ماه پنج -
خداوندا از تو می خواهم که این هدیه با ارزشی که به ما دادی رو در پنها خودت محفوظ و مصون از خطرات بداری - آمین
بابای نی نی نازه ( البته شاید پسری نازه )